بسیاری از شرکتهای بیمه در فرضیة استقلال بین طول عمر زوجین ممارست میورزند. برای محصولاتی که سودی مشروط باتوجه به ترکیبی از وضعیت بقای زندگی توأم زوجین پرداخته میشود، به مدلی با تأثیرگذاری باقیمانده زندگی یکی بر دیگری نیازمندیم و فرضیة استقلال طول عمر زوجین کارآمد نیست؛ استفاده از مدل مذکور، تأثیر اقتصادی چشمگیر بالقوهای بر صنعت بیمه دارد. در این مقاله، بهوسیلة دو مدل مارکوف و نیممارکوف، طول عمر آتی وابستة زن و شوهر را مدلبندی کرده که ازاینطریق میتوان سه نوع وابستگی را اندازهگیری کرد: وابستگی لحظهای یعنی تحت تأثیر قرار گرفتن زندگی زوجین به دلیل حوادث ناگهانی؛ دورهای کوتاهمدت پس از فوت یکی از زوجین که بهشدت زوج باقیمانده را تحت تأثیر قرار میدهد؛ دورهای بلندمدت که ناشی از میزان تأثیرگذاری سبک زندگی هر یک از زوجین بر دیگری در طول زندگی مشترکشان است. ازآنجاکه یک بانک اطلاعاتی جامع از دادههای مرگومیر در ایران وجود ندارد از دادههای انجمن بیمسنجها برای مدلبندی مستمری مشترک زوجین و آخرین بازمانده بهره بردهایم؛ همچنین تأثیر وابستگی را بر مقادیر مستمری مورد مطالعه قرار داده و درنهایت نادرستبودن فرض استقلال طول عمر زوجین در قیمتگذاری مستمریها را نشان دادهایم.